سقای تا همیشه

دلشکسته

من و دنیای من
سقای تا همیشه

سقای تا همیشه

دوباره تشنه ام این جمله ی برادر توست//دوباره قصه همان قصه ی مکرر توست

دوباره با لب خشکیده می روی سقا// در انتظار تودرخیمه ,باز,خواهر توست

خجالت از حرمش, می کُشد توراعباس// بگو بگو که اباالفضل آب آور توست

به تشنه کامی این دشت یا علی عباس// برو عزیز من این افتخار مادر توست

کلاس اول عشق است هفت سالگی ات// برو عزیز که این افتخار مادر توست

سریع می روی و می خوری زمین آخر// که کاسه ای وسط دست های لاغر توست

برو درست همان طور مثل کودکی ات// هنوز مشک به دستان تشنه پرور توست

مدینه بودم اما شنیده ام مادر // قدم خمیده ی خون گریه ی معطر توست

کنار علقمه افتاده بود یک دستت // کنار نخل ,خدا وای, دست دیگر توست

هلال ابرویت از چه شکسته مادر جان// آهای ماه قشنگم نگو که این سر توست

نگو که آن تن افتاده در کناره ی رود// تن شکافته از تیر و تیغ و خنجر توست

از اوج زین به زمین تو چگونه افتادی // چقدر تیر عزیزم به روی پیکر توست

کلاس آخر این عشق ,عشق آمده است// به روی زانوی خورشید,ماه نه,سر توست

فدات مادر تو,چشم باز کن عباس// نگاه کن یل ام البنین برادر توست

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 29 / 3 / 1392برچسب:سقای تا همیشه,ساعت18:29توسط مروارید |